مصافحه با حضرت حجت علیه السلام
مصافحه با حضرت حجت علیه السلام
مصافحه با حضرت حجت علیه السلام
من با پدرم به مسجد سهله می رفتیم . نزدیک مسجد سهله که رسیدیم به پدرم گفتم : این حرفها که مردم می گویند : هر کس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود ، حضرت ولی عصر علیه السلام را می بیند معلوم نیست پایه و اساس اصلی داشته باشد .
پدرم غضبناک شد و گفت : چرا اصلی ندارد ؟ اگر چیزی را تو ندیدی اصلی ندارد ؟!
مرا زیاد سرزنش کرد به طوری که من از گفته خود پشیمان شدم .
در این موقع وارد مسجد سهله شدیم ، در مسجد کسی نبود . ولی وقتی پدرم در وسط مسجد ایستاد که نماز استغاثه بخواند ، شخصی از طرف مقام حجت علیه السلام نزد او آمد . پدرم به او سلام کرد و با او مصافحه نمود .
پدرم به من گفت : این کیست ؟ گفتم : آیا حضرت حجت علیه السلام است ؟
فرمود : پس کیست ؟!
من از جا حرکت کردم و در اطراف به دنبال او دویدم ولی احدی را ندیدم .1
« امام خمینی »
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
پدرم غضبناک شد و گفت : چرا اصلی ندارد ؟ اگر چیزی را تو ندیدی اصلی ندارد ؟!
مرا زیاد سرزنش کرد به طوری که من از گفته خود پشیمان شدم .
در این موقع وارد مسجد سهله شدیم ، در مسجد کسی نبود . ولی وقتی پدرم در وسط مسجد ایستاد که نماز استغاثه بخواند ، شخصی از طرف مقام حجت علیه السلام نزد او آمد . پدرم به او سلام کرد و با او مصافحه نمود .
پدرم به من گفت : این کیست ؟ گفتم : آیا حضرت حجت علیه السلام است ؟
فرمود : پس کیست ؟!
من از جا حرکت کردم و در اطراف به دنبال او دویدم ولی احدی را ندیدم .1
« امام خمینی »
پی نوشت
1 . علامه میرزا حسین نوری ، نجم الثاقب ، ص 357 ، حکایت 85 .
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}